مارالاگو؛ از عمارت لوکس تا «کاخ زمستانی» و نقطهکور شفافیت
با شروع ریاستجمهوری ترامپ در ۲۰۱۷، مارالاگو عملاً تبدیل شد به «Winter White House»؛ جایی که رئیسجمهور جلسات رسمی، مهمانیهای پرزرقوبرق و دیدار با رهبران خارجی را در کنار اعضای پولدار باشگاه برگزار میکرد. حق عضویت در این باشگاه در ابتدای حضور ترامپ در کاخ سفید به ۲۰۰ هزار دلار رسید؛ رسانهها بهدرستی نوشتند که برای بسیاری از ثروتمندان، این یعنی «۲۰۰ هزار دلار برای اینکه در گوش رئیسجمهور چیزی بگویی».
مشکل اصلی این بود که برخلاف کاخ سفید، ورودوخروجها، دیدارها و مکالمات در مارالاگو زیر همان سطح نظارت رسمی قرار نداشت. گزارشهای متعدد امنیتی، مارالاگو را «کابوس امنیت ملی» توصیف کردند؛ مکانی که همزمان اسناد حساس، مهمانان ناشناس و اعضای خصوصی باشگاه در یک فضای نیمهعمومی کنار هم قرار میگیرند.
عمارت به لحاظ فیزیکی امن و تحت حفاظت سرویس مخفی بود، اما از نظر شفافیت سیاسی و ثبتونظارت دموکراتیک، شکاف بزرگی وجود داشت. بسیاری از دیدارها بهطور رسمی اعلام نمیشدند و این دقیقاً همان چیزی است که بعدها در پرونده اسناد محرمانه و بررسیهای FBI اهمیت پیدا کرد.
دیپلماسی کنار میز شام: رهبران خارجی در مارالاگو
مارالاگو فقط محل لابیگران و سرمایهداران نبود. ترامپ رهبران خارجی را هم به آنجا دعوت میکرد. معروفترین نمونه دیدار شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن، در فوریه ۲۰۱۷ است. همان شب کرهشمالی یک موشک بالستیک آزمایش کرد. تصاویر سالن غذاخوری نشان میداد ترامپ و آبه وسط مهمانان باشگاه درباره موضوعی در سطح امنیت ملی حرف میزنند. نور تلفنهای همراه فضا را روشن کرده بود و هیچ سالن وضعیت امنی وجود نداشت. مهمانها از چند متری عکس میگرفتند و ورقهای حاوی اسناد روی میز قرار داشت.
در آوریل ۲۰۱۷ شی جینپینگ به مارالاگو آمد تا درباره تجارت و بحران کرهشمالی با ترامپ مذاکره کند. ترامپ این دیدار حساس را عمداً در ملک خصوصی خود برگزار کرد. «National Security Archive» بعداً اسناد سرویس مخفی را منتشر کرد و نشان داد نیروهای امنیتی برای این سفر برنامهریزی سنگینی انجام دادند. با وجود این تدابیر، مارالاگو همچنان یک باشگاه خصوصی باقی ماند و رفتوآمد ثروتمندان ادامه پیدا کرد. این وضعیت مرز دولت و منافع شخصی را کمرنگ کرد. مهمانان بلندپایه کنار اعضای باشگاه حرکت میکردند و همین ترکیب پرسشهای جدی درباره امنیت و دسترسی نابرابر ایجاد میکرد. برخی افراد این صحنهها را نشانه قدرت ترامپ میدانستند و او را مذاکرهگری میدیدند که در ملک شخصیاش امور جهان را مدیریت میکند. اما منتقدان میگفتند ترامپ سیاست رسمی را با فضای پول و عضویت خصوصی مخلوط میکند و جایگاه ریاستجمهوری را به یک امتیاز شخصی تقلیل میدهد.
حفرههای امنیتی: از «بازدیدکنندگان سایه» تا نفوذ چین
در کنار رهبران رسمی، مارالاگو بارها هدف نفوذ و سوءاستفاده امنیتی قرار گرفت. سال ۲۰۱۹، یک زن شهروند چین (Yujing Zhang) با ادعای شرکت در یک رویداد خیریه وارد مارالاگو شد، در حالی که چند فلشمموری، لپتاپ و ابزارهای الکترونیک همراه داشت و بعداً مأموران گفتند حداقل یک USB «کد مشکوک» داشته است. او بدون دعوتنامه معتبر به ملک راه یافته بود و فقط در مرحله بعدی، سرویس مخفی او را بازداشت کرد.
رسانهها این ماجرا و نمونههای مشابه را «Shadow Visitors» یا مهمانان سایهوار نامیدند. آنها میگفتند برخی افراد در فهرست رسمی مهمانان دولت دیده نمیشوند، اما در عکسها، مهمانیها و حتی پسزمینه تصاویر رسمی حضور پیدا میکنند. منبعی رسمی ثابت نکرد که FBI این اصطلاح را در اسناد داخلی استفاده کرده است و رسانهها این عنوان را ساختند. با این حال، مفهوم دقیقاً با واقعیت هماهنگ است. مارالاگو محیطی ایجاد کرد که اعضای باشگاه، مهمانان همراه، پیمانکاران و چهرههای خارجی بدون ثبت شفاف رفتوآمد کردند. این وضعیت مسیر نظارت امنیتی را مختل کرد و فرصتهای بیسابقه برای جمعآوری اطلاعات ساخت. سرویسهای اطلاعاتی رقیب میتوانستند از این رفتوآمدهای بینظم بهره ببرند و بر نقاط ضعف امنیتی فشار بیاورند. چنین فضایی مرز بین فعالیت دولتی و منافع شخصی را از بین برد و نگرانیهای امنیت ملی را تقویت کرد.
مارالاگو، محیطی کابوس وار
گزارشهای متعدد این وضعیت را تشریح کردند. تحلیلهای شبکه ABC مارالاگو را «محیطی کابوسوار» توصیف کردند و گفتند این ملک تا پیش از یورش FBI محل نگهداری برخی از حساسترین اسناد آمریکا بود. این گزارشها به جزئیات پرونده اسناد محرمانه اشاره کردند و توضیح دادند ترامپ این اسناد را در انباری، سالن رقص و میان دهها جعبه قرار داده بود. کارکنان، مهمانها و کارگران آزادانه در این فضا رفتوآمد می کردند و هیچ سازوکار حرفهای برای کنترل دسترسی وجود نداشت. برخی مهمانها حتی از فاصله نزدیک به انبوه جعبهها نگاه میکردند و همین وضعیت خطر نفوذ و سرقت اطلاعات را افزایش داد. منتقدان میگفتند این شیوه نگهداری نشان میدهد ملک خصوصی نمیتواند جایگزین یک مرکز امنیتی دولتی شود و مارالاگو عملاً امنیت ملی را در معرض ریسک قرار داده است.
کابینه مخفی: از وزارت امور کهنهسربازان تا سیاست خارجی
ماجرای «Mar-a-Lago Trio» یکی از معدود نمونههایی است که بهطور مستقیم نشان میدهد حلقههای غیررسمی در املاک ترامپ چگونه بر سیاست دولت اثر میگذاشتند. این سه نفر – آیزاک پرلموتر، مارک شرمن و بروس موسکوویتز – دوستان قدیمی ترامپ بودند و هر سه در مارالاگو عضویت داشتند، اما هیچ سمتی در دولت نداشتند. تحقیقات ProPublica و اسناد وزارت امور کهنهسربازان نشان داد این افراد عملاً یک «شورای مشورتی سایه» تشکیل داده بودند. آنها درباره قراردادها نظر میدادند، مدیران را تحت فشار میگذاشتند و حتی برای سیستمهای IT و سلامت دستور صادر میکردند. هیچیک از این فعالیتها زیر چارچوب قانونی Federal Advisory Committee Act قرار نمیگرفت و هیچ سازوکار نظارتی آنها را محدود نمیکرد. این سه نفر با تکیه بر دسترسی شخصی به ترامپ – در مارالاگو و حتی در باشگاههای گلف – در سیاستگذاری مداخله میکردند و نفوذی ایجاد میکردند که هیچ ساختار رسمی آن را تأیید نمیکرد.
- سرمایهداران و اهداکنندگان بزرگی مانند شلدون و مریم ادلسون نقش آشکاری در جهتدهی به سیاستهای ترامپ درباره اسرائیل و ایران داشتند؛ ترامپ در سخنرانی ۲۰۲۵ در کنست، صریحاً از مریم ادلسون بهعنوان کسی نام برد که با دیدارهای مکرر در کاخ سفید در تصمیمهایش درباره اسرائیل اثر گذاشته است.
- رسانهها و تحلیلگران متعددی نوشتهاند که روابط ترامپ با عربستان سعودی، امارات و اسرائیل، بهشدت شخصی، «معاملهمحور» و مبتنی بر ارتباط با حلقهای محدود از بازیگران سیاسی/اقتصادی در این کشورها بوده است؛ کسانی که بعضاً نه فقط در ساختمانهای رسمی دولت، بلکه در املاک خصوصی ترامپ، با او دیدار میکردند.
پس میشود گفت تصویر «Kitchen Cabinet 2.0» – کابینهای غیررسمی که بیرون از ساختار رسمی به ترامپ مشورت میدهد – بهلحاظ تحلیلی درست است، هرچند جزئیات اسامی و ترکیب آن، بیشتر از جنس گزارشهای ژورنالیستی است تا فهرست رسمی.
از مارالاگو تا سیاست ایران: فشار حداکثری
سیاست ترامپ در قبال ایران – از خروج از برجام در ۲۰۱۸ تا «فشار حداکثری» در ۲۰۱۸–۲۰۲۱ و سپس نسخه دوم آن پس از بازگشت به قدرت در ۲۰۲۵ – بهخوبی در اسناد رسمی، گزارشهای کنگره و تحلیلهای اندیشکدهها ثبت شده است.
طبق یک گزارش تحلیلی کنترلریسکس درباره «فشار حداکثری»، دولت دوم ترامپ هم دوباره بر تحریم نفت، انزوای دیپلماتیک و هماهنگی نزدیک با اسرائیل و برخی دولتهای حاشیه خلیج فارس تمرکز کرده است. گزارش تحقیقاتی کنگره آمریکا نیز نشان میدهد یادداشت امنیت ملی NSPM-2در ۲۰۲۵ بار دیگر دولت را موظف میکند همه ابزارهای اقتصادی و حقوقی را برای اعمال فشار بر ایران بهکار بگیرد.
اما با بررسی مدارک و شواهد می توان متوجه دو نکته شد:
- هیچ سند رسمی منتشرشدهای وجود ندارد که نشان دهد متن خروج از برجام یا بستههای تحریمی مشخص «در مارالاگو نوشته شدهاند».
- با این حال، الگوی کلی حکومتداری ترامپ – تکیه بر حلقهای محدود از مشاوران غیررسمی، دیدار با رهبران خلیجفارس و اسرائیل در فضاهای خصوصی، و اهمیت شدید اهداکنندگان متمول – به بسیاری از پژوهشگران این نتیجه را میدهد که مسیر شکلگیری سیاست ایران صرفاً از شورای امنیت ملی (NSC) و وزارت خارجه نگذشته است.
از منظر حقوقی، این منطقه خاکستری دردسر ایجاد میکند. قانون اساسی آمریکا برای سیاست خارجی فقط رئیسجمهور و نهادهای مشخص را نام میبرد و هیچ جای اضافی برای بازیگران غیررسمی نمیگذارد. وقتی تصمیمهای کلان را در فضایی میگیرند که نه صورتجلسه رسمی دارد و نه ساختار پاسخگویی، عملاً کنگره، رسانهها و مردم را دور میزنند. حتی اگر بعداً همان تصمیمها را در قالب یادداشتهای رسمی امضا کنند، باز هم فرآیند اصلی خارج از چشم نظارت عمومی شکل میگیرد.
وقتی «اتاقهای خاموش» به بحران حقوقی تبدیل شدند
یورش FBI به مارالاگو در اوت ۲۰۲۲ نقطه عطفی بود که تصویر نمادین «قلعهای با دروازههای باز» را به یک پرونده جنایی تمامعیار تبدیل کرد. طبق سوگندنامه (affidavit) منتشرشده، وزارت دادگستری استدلال کرد که احتمال نگهداری اسناد بسیار محرمانه، مانعتراشی در بازگرداندن آنها و حتی احتمال نابودی مدارک وجود دارد؛ قاضی نیز پذیرفت که افشای کامل سوگندنامه میتواند منابع و روشهای اطلاعاتی را لو بدهد.
رسانهها بعدها گزارش دادند که جعبههای اسناد در مکانهایی مثل انباری کنار استخر، سالن رقص و اتاق خواب نگهداری میشدند؛ عکسهای منتشرشده از برخی اسناد با مهرهای «Top Secret» روی کف اتاق دیده میشد. در همین دوره، گزارش ABC و دیگر شبکهها مارالاگو را «محیطی کابوسوار که همزمان میزبان عروسیها، مهمانیها و برخی حساسترین اسناد کشور بود» توصیف کردند.
از دید حقوقی، این پرونده چند نکته کلیدی دارد:
- دادستانهای فدرال ترامپ را به نقض عمدی قوانین نگهداری اسناد دولتی و مانعتراشی در اجرای قانون متهم کردند؛ نکته مهم، نه فقط خروج اسناد، بلکه اصرار بر نگهداشتن آنها پس از درخواستهای مکرر بایگانی ملی (NARA) و وزارت دادگستری بود.
- به لحاظ امنیت ملی، این واقعیت که مکان نگهداری اسناد همان جایی است که مهمانان خصوصی، مقامات خارجی و حتی نفوذگران احتمالی رفتوآمد دارند، کابوس هر مقام اطلاعاتی است. ترکیب «دسترسی فیزیکی بالقوه» + «نبود فهرست کامل بازدیدکنندگان» = ریسک جدی برای افشای ناخواسته یا حتی عمدی اطلاعات حساس.
دفاع ترامپ و حامیانش بر محور «اختیارات وسیع رئیسجمهور سابق» و تشکیک در انگیزه سیاسی وزارت دادگستری استوار بوده؛ اما از دید متخصصان حقوق امنیت ملی، پرونده مارالاگو نمونهای است که نشان میدهد چگونه تبدیل یک ملک خصوصی به مرکز قدرت سیاسی، بدون سازوکارهای شفاف، در نهایت میتواند وارد حوزه مسئولیت کیفری شود.
مارالاگو بهعنوان الگوی «حکمرانی خارج از قاب»
مارالاگو در دوران ترامپ تنها یک عمارت مجلل نبود بلکه به مرکز تصمیمسازی موازی تبدیل شد. جایی که سیاستمداران رسمی، لابیگران خارجی و واسطههای ناشناس بدون نظارت وارد و خارج میشدند. اسناد و گزارشهای امنیتی نشان داد ارتباطها و مذاکرات حساسی — از سیاست ایران تا معاملات خاورمیانه — در نشستهای خصوصی این اقامتگاه شکل گرفتهاند، نه در سازوکارهای شفاف کاخ سفید. این الگوی حکمرانی، روندهای امنیت ملی را دور زد و تصمیمها را بر پایه وفاداریهای شخصی و منافع تجاری قرار داد. چنین ساختاری، تهدیدی مستقیم برای اعتماد عمومی و پاسخگویی دولت محسوب میشود.
پرونده اسناد محرمانه کشفشده در مارالاگو نیز پرده دیگری از این الگو بود؛ آمیزش سیاست، تجارت و ریسک امنیتی.
تحلیلگران معتقدند مارالاگو نماد حرکت ترامپ به سوی سیاست فردمحور و غیرنهادی است؛ مدلی که میتواند مرز میان قدرت دولتی و شبکههای شخصی را از بین ببرد و نتیجه آن، تضعیف کنترل دموکراتیک و افزایش آسیبپذیری آمریکا در برابر نفوذ خارجی است.











